کهور پیر شوز
ای گپ کهور پیر شوز شنیدن رقص کلمات
قصت چهن مابین شهر، بی ثمری ؟
قومی اته ؟ خیشی اته ؟ یامثل مه رهگذری ؟
رفتن همه , خشار بودن , کنار و لوز
رفتن همه , پالی بودن , سوری و گوز
دورت نه هاو , دورت نه چاه , دورت نه دروا و نه حوض
ای گپ کهور پیر شوز
خسته ت نهن ؟ مابین شهر بی ثمری؟
قولی اته ؟ پیغوم اته ؟ یامثل مه بی خبری
همه شکاشت , آبار شدا همبا و موز
اهیاد شکه , سای غلیظ کهور شوز
دورت نه هاو , دورت نه چاه , دورت نه دروا و نه حوض
ای گپ کهورپیر شوز
تشنت نهن ؟ مابین شهر بی ثمری
یاری اته ؟ کاری اته ؟ یامثل مه دربدری
رفتن همه , جوری بودن پیشتر اه شو
رفتن همه درشه بودن , تیم تیم بودن گندم وجو
دورت نه هاو , دورت نه چاه , دورت نه دروا و نه حوض
ای گپ کهورپیر شوز
قصت چهن ؟ مابین لا ور سمری
یکچی که یاد امه , و اته , همی سایتن
سای غلیظ , سر مایتن
تا کی نه گب نه سخنی تا کی وا مه نا مرحمی؟
دورت نه هاو , دورت نه چاه
دورت نه دروا و نه حوض
ای گپ کهورپیر شوز
آخر کهور گپ، بگپ هند واهدنست که قدر اشه
اهگف کسی محتاج کس نا بود کسی که ریشه شه
هرکه بشت
هر چی بشت
أگه وا ددستی تیشه شه
حاجت شنی بهاو جا وهاو حوض
اکه ریشه شه مس کهور پیر شوز
درود
حالا دیگه برای من عادت شده که هرروز صبح از ساعت ۴تا۶ با اینترنت وربرم. به اقتضای رشته تحصیلی نه شغل اول می رم رو سایت موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران. این چند روره بد جوری زمین لرزه ها گیر دادن به کنگ. همین دیشبم ساعت ۱۱:۲۳ یه زلزله ۵ ریشتری اومده بود. می دونید که زمین لرزه های ۴ به بالا رو اگه کمافی السابق در ساختن خونه های ضد زلزله سهل انگاری کنیم خطرناکن. نگران شدم. برای آگاهی از کم و کیف ماجرا نام بندر کنگ را سرچ کردم و خوشبختانه به خیر گذشته بود. اما تو این حیث و بیث با یه سایت متنوع و شگفت انگیزی مواجه شدم که شعر ای گپ کهور پیر شوز را از شما در آن خواندم و اگر بگم دیروز تا دیشب چند بار خوندمش باورتون نمیشه و بالاخره معنی شوز هم یافتم که اگه اشتباه نکنم باید سبز یا همان سوز ما لاری ها باشه.
خسته تان نکنم این شعر منو برد به ۳۰ سال پیش و لار و بستک و لنگه و کنگ و خمیر و بندر عباس و میناب و رودان و ...
حالا دیگه درست رو مرز ۵۰ سالگی فکر کنم یه جز سیستان و بلوچستان همه ایرانو به اقتضای شغل گشته باشم و بعد از ۳۰ سال ۴ ساله که درست وسط کویر مرکزی تو معدن سنگ آهن چادر ملو کار می کنم و جاتون خالی تا دلتون بخواد آسمان پاک و صاف و کویر و ماسه بادی و شب و ماه و ستاره و... و این ای.میل رو هم از چادر ملو می فرستم برات به عنوان سپاسگزاری از آنهمه احساس خوش و کوششی که در انتقال آن به دیگران دارید.
همین جا یادی هم از زنده یاد احمد محمود داشته باشم و -داستان یک شهر- که فضای لنگه و کنگ و لار و بطور کلی ایران را در سال های 1332 تا 1335 را به تصویر می کشه.
دست مریزاد. سپاسگزارم.